.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
سرپناه جانبازان در تصرف نورچشمي‌ها !!
بعد از جنگ حتي يك ساعت هم راحت نخوابيدم. هميشه يك بطري نوشابه خانواده را پر از آب مي‌كنم و در فريزر مي‌گذارم تا يخ ببندد. شب‌ها اين بطري را با كِش به سينه‌ام مي‌بندم تا بتوانم حداقل يك ساعت بخوابم...
سرپناه جانبازان در تصرف نورچشمي‌ها !!

اگر به جانبازان جنگ تحميلي آسماني‌ها نگوييم، چه بگوييم؟ مگر با وجود غارت مسكني كه حق آنهاست ـ از سوي برخي مديران نور چشمي سازمان امور جانبازان ـ آنها باز در زمين مأوايي دارند كه به آن‌ها بگوئيم نه تو آسماني نيستي (!) جايگاه اجتماعي آنها كجاست؟ آيا درست است كه بودجه 5 ميلياردي اين افراد كه به هيچ جايشان هم نمي‌رسد به دليل شهيد نشدن و داشتن يادگارهايي از جنگ مثل عوارض شيميايي، تركش ، موج گرفتگي ميان برخي مسئولان نورچشمي همانند گوشت قرباني توزيع شود. آسماني‌ها را روي زمين ملاقات كن همين نزديكي ها، در كنار ديوارهاي سنگي و برج‌هاي سر به فلك كشيده و سلطه زندگي كه معرفت و معنويت را زير چرخ دنده‌هاي خود خرد مي‌كند، صداي بيداردلان و عاشقان حسين(ع) و ابالفضل‌هاي زمانه به گوش جان نمي‌رسد؛ در آسمان نيستند مانده اند تا شايد خجالت بكشيم و از خود بپرسيم بعد از شهدا چه كرديم ؟

 پرده را كمي كنار بزن تا از نور صفاي باطني آن‌ها بهره‌مند ‌و با باران صفاي آن‌ها روح و جانت را جلا دهي. هرچه از ايستادگي 8 سال دفاع مقدس از اين خاطرات دورمي‌شويم شنيدن مطالبي چون جانبازي در روز جانباز سيلي خورد؛ جانبازي در روز جانباز دق كرد، خانواده جانباز شيميايي... خيابان نشين شد و حتي فراخواني چنين عزيزاني به دوره سربازي و صد البته كوتاهي بنياد شهيد و جانبازان در حل مشكل اين افراد تازه و غريب و خبر نيست. خلاصه مي كنم؛ مي خواستم اين گزارش را در روز جانباز بنويسم. اما گذاشتم تا هياهوي تجليل از جانبازان در اين ايام بخوابد روزهايي كه همه به ياد جانبازان و ايثارگران مي‌افتيم.

مسئولين با ارائه آمار از خدمات دهي مناسب مي گويند و ما هم تازه يادمان مي آيد كه بايد قدردان آنها باشيم. براستي عجيب آدمهايي هستيم! يك روز صبح كه از خواب بيدار شدي چشمانت را باز نكن همانطور بلند شو و در خانه‌ات راه برو، سعي كن بدون اينكه از انگشت شست استفاده كني دكمه‌هاي لباست را ببندي، بدون اينكه صدايت دربيايد مادرت را صدا كن، اگر برايت سخت بود پشت سر هم سرفه كن بعد بين هر سرفه حرفت را بزن. اگر پا نداشته باشي چطور مي‌خواهي به مدرسه يا محل كارت بروي؟
فكر مي‌كني چقدر مي‌تواني به ‌زندگي به اين وضع ادامه دهي؟ نيم ساعت؟ پنج ساعت؟ يك روز؟ چقدر؟ آن آدم‌هاي عجيب را يادت هست آنها كه رفتند تا از مهمترين چيزهاي زندگي مراقبت كنند آنها، الان مثل حالاي تو هستند نه براي چند دقيقه يا چند روز.

آنها براي همه روزهاي عمرشان نمي‌توانند ببينند، راه بروند، سرفه حرفشان را قطع مي‌كند گاهي وقت‌ها هم صدايي براي حرف زدن ندارند. پدرو مادر سالخورده ، همسر يكي از اين آدم هاي عجيب هم حرفهاي زدند كه فقط مي‌گم پسر يكي از اين آدم‌هاي عجيب مي‌گفت: فكرش را بكن پسرت قد بكشد و بزرگ شود اما تو نتواني مثل همه پدرها بايستي و به او بگويي هنوز مانده تا اندازه بابا شوي، يا دخترت بيايد و كنارت بنشيند و تو نتواني گل‌هاي كوچكش را به موهايش بزني، آنوقت چه حالي پيدا مي‌كني؟
دختر جوان يكي ديگر از اين آدم‌ها هم گفت: نظرت چيست اگر پدرت يك بار هم تو را نديده باشد و فقط تو را از روي صدايت بشناسد؟
هزاران جانباز جنگ تحميلي پس از گذشت سال‌ها از حضور در عرصه نبرد، اكنون همپاي ديگر ايرانيان در زمينه‌هاي مختلفي فعاليت مي كنند، اما بسياري از آنان معتقدند، گذشت زمان سبب شد مشكلات بيشتري پيدا كنند و فراموش شوند.

فراموشي پس از مجاهدت و رها شدن در ميان انبوه مشكلات پيدا و ناپيدا، بخش كوچكي از اين گلايه‌ها است كه در اين گزارش اشاره‌اي كوچكي به آن مي‌شود. آقاي مسئول مي‌خوام از يكي از رزمندگاني كه براي جهاد به جبهه رفتند و به اميد شهادت پا به كارزار جنگ نهادند، اما زنده ماندند و اكنون تا آخر عمر بايد ناتواني جسمي را تحمل كند و جانبازي را براي ما معني كنند براي شما آقاي مسئول! بگويم.

«ناصر افشاري» يك نوجوان رزمنده سال 59‌، يك فرمانده جوان، يك جانباز، يك پدر، يك همسر. آقاي مسئول! يادت آمد. مي داني او حدود 6 هزار روز را در بيمارستان‌هاي مختلف سپري كرده است و اكنون باز با تن رنجيده‌اش روي تخت بيمارستان به زندگي لبخند مي‌زند؟ مي داني بيش از 10 بار مجروح شده است. يك ‌بار دست چپش قطع شد اما دوباره پيوند زدند و در عملياتي‌ در سال 62 دچار موج گرفتگي نيز شد؟ تركش‌هاي زيادي از بدنش بيرون آوردند و هنوز ده‌ها تركش در بدنش هست؛ او تركش‌ها را دوست دارد چراكه يادگارهايي هستند كه برايش‌ باقي مانده‌اند و معتقد است كه در آن دنيا ‌براي او شهادت مي‌دهند.

آقاي مشاور، مي‌داني در 22 سالگي در عمليات كربلاي 5 فرمانده گردان بود و همان‌جا بود كه مُهر ايثار و از خودگذشتگي را تا ابد بر پيشانيش حك كرد تا اكنون بعد از 21 سال، هنوز با يادآوري آن روز لبخند شادماني بر لبش بنشيند اگرچه رنج و درد شيميايي شدن را بر تن دارد؟ مي داني او آب زياد مي‌خورد چراكه سينه‌اش زود خشك مي‌شود و امكان صحبت برايش سخت مي‌شود؟ خودش مي گويد: در كربلاي 5 بود كه شيميايي زدند و همانجا شيميايي شدم.

مي خواهي گوشه‌اي از دردهايش را برايت بگويد؟ گوش كن: «عفونت ريه دارم همراه با خلط خوني، درد قفسه سينه، فشار خون و ناراحتي قلبي. ضمن اينكه بيش‌تر اوقات پوستم تاول مي‌زند» «تاول‌هايي به اندازه يك تخم‌مرغ، و بعد ناگهان مي‌تركند. آن زمان انگار اسيد روي بدنم ريخته‌ باشند يا شايد آب جوش، درد مي‌كشم و به خود مي‌پيچم.»
آقاي مسئول! مي داني تا حالا چند بار به اتاق عمل رفته است؟ - 67 بار بله درست شنيدي 67 بار باورش كمي سخت است! آيا ميداني كه حسرت يك ساعت خواب راحت بر دلش مانده ؟ گوش كن: بعد از جنگ حتي يك ساعت هم راحت نخوابيدم. هميشه يك بطري نوشابه خانواده را پر از آب مي‌كنم و در فريزر مي‌گذارم تا يخ ببندد. شب‌ها اين بطري را با كِش به سينه‌ام مي‌بندم تا بتوانم حداقل يك ساعت بخوابم.» آقاي رئيس بنياد مي داني چقدر در كنار خانواده‌اش است؟ گوش كن: «دو فرزند دختر دارم؛ فاطمه دانشجوست و سعيده هم مقطع سوم دبيرستان تحصيل مي‌كند.» «يك سال تنها 6 روز منزل بودم؛ گاهي اوقات 4 ماه، 4 ماه در ICU يا CCU هستم.»

آقاي دكتر! مي خواهي از مسافرت هايش بشنوي؟ گوش كن: «سال گذشته، اولين و آخرين‌باري بود كه با خانواده به پابوس امام رضا (ع) رفتم؛ مي‌دانيد چون در طول مسير حالم بد مي‌شود، نمي‌توانم به مسافرت بروم اما در مورد اين سفر از آقا (امام رضا (ع)) خواستم كه كمكم كند و به رغم آن‌كه چند بار حالم بد شد اما توانستم به ديدارش بشتابم.» آقاي دهقان يادت نيامد؟ ـ پس گوش كن از دوستانش شنيديم كه علي‌رغم پي‌گيري‌ها‌ِي فراوان هنوز نتوانسته خانه‌اي براي بچه‌هايش تهيه كند خانه خودش شده بيمارستان است.

باورش سخت است! اما مي‌داني واقعيت دارد. آقاي دكتر دهقان! 2سال پيش دستور داديد تا مشكل مسكن او حل شود، يادتان مي‌آيد يا هنوز به ياد نياورديد كه قول داديد يك‌ماهه
مشكلش حل مي‌شود؟ آيا هنوز يك‌ماه نشده است؟ آيا داشتن يك سر پناه براي بچه هايش توقع زيادي است؟ آيا "ناصر افشاري" حتما بايد داد بزند تا بفهميم كه حقش است؟ آيا... و اما آقاي مشاور رئيس جمهور، كلام و نكته پاياني: چند وقت پيش در يكي از سايت‌ها مطلبي تكان دهنده نوشت، هرچند تكذيب نشد.

 آقاي دكتر! عين خبر را مي گذارم، خدا كند كه دروغ باشد: در حالي كه هنوز بخشي از جانبازان 70 درصد كشور و نيز اكثر قريب به اتفاق جانبازان 50 درصد نيز فاقد مسكن مي‌باشند، سازمان امور جانبازان، مبلغ 5 ميليارد ريال به صورت غيرقانوني براي تأمين مسكن مديران نورچشمي، هزينه كرده است.

 بنا بر اين گزارش، سازمان امور جانبازان، قبل از ادغام مبلغ فوق را در شرايطي برداشت كرده كه هيچگونه محل قانوني براي اين مطلب وجود نداشته است.
 سازمان امور جانبازان، 5 ميليارد مذكور را براي ساخت 20 واحد آپارتمان در منطقه خوش آب و هواي سوهانك در شمال تهران براي مديران نورچشمي اختصاص داده است.
شايد بررسي نحوه خدمات دهي ديگر كشورها به مصدومان جنگي بتواند چراغ راهي براي مسئولان بنياد شهيد و امور ايثارگران براي ارائه خدمات هرچه بهتر و به روزتر باشد.
توجه به نحوه عملكرد كشورهايي چون ژاپن درباره مصدومان جنگي حكايت از آن دارد كه اين كشورها براي مصدومان شيميايي، حقوق و كمك‌هاي مادي و درماني زيادي در نظر مي‌گيرند.

دولت ژاپن درباره مستمري دوران معلوليت كه عمدتاً مربوط به پس از جنگ جهاني دوم و بمباران اتمي اين كشور و انتقال بيماري ناشي از آن به نسل‌هاي بعد بوده، شرايطي را ايجاد كرده كه مصدومان جنگ دچار مشكلات معيشتي و درماني نباشند.

 آنچه در اين ميان قابل بحث است اين است كه : آيا زمان آن فرا نرسيده است تا دولت نسبت به مشكلات جانبازان جنگ تحميلي با ديد بازتر و منصفانه تري بنگرد؟ آيا معتقد بودن به دفاع از ميهن و جنگيدن براي رضاي خدا و حفظ ناموس جان و مال هموطنان، مي‌تواند توجيه بي‌تفاوتي‌هاي مسئولاني كه هم اكنون از اين امنيت بهره برده‌اند، شود؟ آيا بايد آن‌ها را در اين روزگار به دور انداخت و تنها گذاشت؟

اين كارهايي است كه بايد به طور طبيعي براي جانبازان انجام شود. وظيفه است نه اينكه كسي بخواهد شق‌القمر كند. مشكلات را بايد جدي گرفت. جانبازان خيلي از مشكلاتي كه دارند را نمي‌گويند چون ...


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 22 شهريور 1386
مخلص همه ي جانبازهايي كه تقوي واخلاصشونه حفظ كردن !
همه وهمه از بالا تا پايين مديونشونيم.
خدايا مارو شرمندشون نكن!

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.163 seconds.